شنبه ۲۲ اردیبهشت ۰۳

برداشتن موي بالاي لب در خانه ( قسمت دو )

۵۵ بازديد

وقتي كه من 13 سال داشتم ، متوجه شدم نمي توانم به مدت زيادي وضعيت خاص خودم را ناديده بگيرم . هر روز صبح در آيينه به خودم نگاه مي كردم و وقتي چشمانم به مو هاي ريز قهوه ايم مي افتاد ، اعتماد به نفسم از هم مي پاچيد . صورت دوستانم عاري از هر چيزي بود و با اين كه آن ها هيچ گاه متوجه سبيل من نشده اند ، اما باز هم من خجالت مي كشيدم . اين موضوع را نمي توان در آموزش آرايشگري كتمان كرد . مادرم من را به سالن زيبايي خود برد و كنار من نشست . يك متخصص زيبايي ، يك واكس بنفش و داغ را بالاي لب من قرار داد . از من خواست كه يك نفس عميق بكشم و تمامي سبيل هايم را با يك حركت سريع از جا كند ! گويي در آموزش آرايشگري اين گونه به او تدريس شده بود . چشمانم پر از اشك شد ، زبانم را گاز گرفتم تا از جيغ زدنم جلوگيري كنم . هر ماه اين كار را من تكرار مي كردم و اكنون كه بزرگ شدم نيز همين كار را مي كنم ؛ البته ديگر مادرم كنار من نمي شيند و خودم به تنهايي به آن جا مي روم . اما ديگر نمي توان به آن جا رفت .

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.